فصل اول - در اشیاء پیدا شده
ماده 162 - هرکس مالی پیدا کندکه قیمت آن کمتر از یک درهم ( نیم مثقال
و یک پنجم مثقال شرعی نقره ) باشد می تواندآن را تملک کند . ( اصلاحی
8/10/1361 )
ماده 162 - هر کس مالی پیدا کند که قیمت آن کمتر از یک درهم که وزن آن 6
/12 نخود نقره باشد ، می تواند آنرا تملک کند. ( اصلاحی 4/8/1370 )
ماده 163 - اگر قیمت مال پیدا شده یک درهم یا بیشتر باشد پیدا کننده
باید یک سال تعریف کند و اگر در مدت مزبور صاحب مال پیدا نشد مشارالیه
مختار است که آن را بطور امانت نگاهدارد یا تصرف دیگری در آن بکند در صورتی
که آن را بطور امانت نگاه دارد و بدون تقصیر او تلف شود ضامن نخواهد بود .
( اصلاحی 8/10/1361 )
ماده 163 - اگر قیمت مال پیدا شده یک درهم که وزن آن 6/12 نخود نقره یا
بیشتر باشد ، پیداکننده باید یک سال تعریف کند و اگر در مدت مزبور صاحب
مال پیدا نشد ، مشارالیه مختار است که آنرا به طور امانت نگاه دارد یا تصرف
دیگری در آن بکند در صورتی که آنرا به طور امانت نگاه دارد یا تصرف دیگری
در آن بکند در صورتی که آنرا به طور امانت نگاه دارد و بدون تقصیر او تلف
شود، ضامن نخواهد بود.
تبصره - در صورتی که پیداکننده مال از همان ابتدا یا پیش از پایان مدت
یک سال علم حاصل کند که تعریف بی فایده است و یا از یافتن صاحب مال مایوس
گردد تکلیف تعریف از او ساقط می شود .
ماده 164 - تعریف اشیاء پیدا شده عبارت است از نشر و اعلان برحسب
مقررات شرعی بنحوی که بتوان گفت که عادتا به اطلاع اهالی محل رسیده است . (
اصلاحی 8/10/1361 )
ماده 164 - تعریف اشیا پیدا شده عبارت است از نشر و اعلان بر حسب
مقررات شرعی به نحوی که بتوان گفت که عادتا به اطلاع اهالی محل رسیده است .
( اصلاحی 4/8/1370)
ماده 165 - هرکس دربیابان یاخرابه که خالی ازسکنه بوده ومالک خاصی
نداردمالی پیداکندمی تواندآنراتملک کندومحتاج به تعریف نیست مگر اینکه
معلوم باشدکه مال عهدزمان حاضراست دراین صورت درحکم سایراشیاء پیداشده
درآبادی خواهدبود.
ماده 166 - اگرکسی درملک غیریاملکی که ازغیرخریده مالی پیداکندیا
احتمال بدهدکه مال مالک فعلی یامالکین سابق است بایدبه آنهااطلاع بدهد
اگرآنهامدعی مالکیت شدندبه قرائن مالکیت آنهامعلوم شدبایدبه آنها
بدهدوالابطریقی که فوقامقرراست رفتارنماید.
ماده 167 - اگرمالی که پیداشده است ممکن نیست باقی بماندوفاسد می
شودبایدقیمت عادله فروخته شودوقیمت آن درحکم خودمال پیداشده خواهد بود.
ماده 168 - اگرمال پیداشده درزمان تعریف بدون تقصیرپیداکننده تلف شودمشارالیه ضامن نخواهدبود.
ماده 169 - منافعی که ازمال پیداشده حاصل می شودقبل ازتملک متعلق به صاحب آن است وبعدازتملک مال پیداکننده است
سؤال
در روابط مالی تجاری و قراردادی اشخاص به کرات پیش میآید امضاءکنندگان یک
قرارداد یا صادرکنندگان اسناد تجاری در تهیه آن دچار اشتباه می شوند و یا با اراده ثانوی
در مقام اصلاح بخشی از مفاد قرارداد یا سند برمیآیند و این اراده را با حاشیه نویسی یا
ظهرنویسی سند محقق مینمایند. به عنوان مثال، صادرکننده چک پس از تهیه و تکمیل
روی چک شامل درج نام وتاریخ و مبالغ اقدام به امضاء مینماید ولیکن بر اثر اشتباه یا
اراده بعدی تصمیم به اصلاح قسمتی از متن چک میگیرد. به همین منظور، در ظهر چک
اقدام به اصلاح تاریخ یا گیرنده و مبلغ به صورت کاهش یا افزایش می نماید بدون اینکه در
روی چک تغییری ایجاد نماید. حال خواهشمند است این اداره کل را درخصوص سئوالات
ذیل ارشاد فرمائید:
١ با توجه به سکوت قانون تجارت درباب نحوه اصلاح اشتباهات در اسناد تجاری
ازجمله چک آیا اراده قانونگذار برآن قرار گرفته است که این اسناد را نمی توان با
حاشیه نویسی یا ظهرنویسی اصلاح کرد ویا اطلاق ماده ١٣٠٢ قانون مدنی حکایت از ایجاد
امکان حاشیه نویسی و ظهرنویسی هر نوع سند اعم از عادی و تجاری نموده و این امر تابع
اراده افراد می باشد؟
٢ چنانچه صادرکننده چک در روی چک مبلغ دومیلیون ریال را قید و امضاء نماید
سپس درظهر چک شخصاً توضیح دهد که مبلغ بیست میلیون ریال صحیح است و آنرا
امضاء نماید آیا این امر را میبایست اختلاف در دو رقم تلقی و چک را با مبلغ کمتر
پرداخت نمود یا موضوع اخیر را تابع عمومات ماده ١٣٠٢ قانون مدنی تفسیر و مبلغ
مندرج در ظهر چک را ملاک پرداخت قرارداد؟
٣ آیا عبارت مندرج درماده ١٣٠٢ قانون مدنی مبنی بر بی اعتباری یا از اعتبار
افتادن تمام یا قسمتی ازمفاد سند، لزوماً ناظر بر تقلیل تعهدات مندرج در قرارداد وسند
است یا به مفهوم اعم هر اصلاحی که بخشی از متن یک سند را بی اعتبار نماید ولو آنکه
به عنوان خاص به تعهدات سند لطمهای وارد نیاورد نیز مشمول عبارت قانونی
به عنوان یکی از « زید » می گردد؟ به عبارت بهتر اگر درمتن سند به عنوان مثال از
را صحیح « عمر » طرفین قرارداد نامبرده شده باشد سپس در حاشیه یا ظهرسند عبارت
بدانند این مطلب نیز دال بر بیاعتباری بخشی ازسند سابق تلقی و مشمول ماده ١٣٠٢
قانون مدنی میگردد یا لزوماً میبایست اصلاح وظهرنویسی را در مقام کسر یا کاهش
تعهدات و مبالغ قراردادی تفسیر نمائیم تا اطلاق بی اعتبار نمودن کل یا بخشی از سند
قابل استناد باشد؟
1393/2/14
7/93/293
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه
۱ با توجه به حاکمیت قانون مدنی در موارد سکوت و اماره صحت
مندرجات سند موضوع ماده ۱۳۰۲ قانون یاد شده، اسناد تجاری را نیز
می توان با حاشیه نویسی یا ظهرنویسی اصلاح نمود و این امر تابع
اراده اشخاصی می باشد.
۲ فرض سؤال نیز مشمول ماده ۱۳۰۲ قانون مدنی است و از شمول
ماده ۲۲۵ قانون تجارت خارج است. زیرا ماده اخیرالذکر ناظر به فرضی
است که مبلغ بیش از یک دفعه به تمام حروف نوشته شود و بین آنها
اختلاف باشد؛ نه اینکه مبلغ نوشته شده بعدی در حاشیه یا ظهر به
منظور اصلاح مبلغ اولیه باشد که فرض اخیر همان گونه که گفته شده
مشمول ماده ۱۳۰۲ قانون یاد شده است.
۳ اصلاح بعدی سند در صورتی که معارض با مندرجات قبلی آن
باشد، آن را از اعتبار ساقط می کند و ماده ۱۳۰۲ قانون مدنی در مورد
آن اجراء می شود.
٭٭٭٭٭
ماده 1302 - هرگاه در ذیل یا حاشیه یا ظهرسندی که در دست ابرازکننده بوده مندرجاتی باشدکه حکایت از بی اعتباری یا از اعتبار افتادن تمام یا قسمتی از مفاد سند نماید مندرجات مزبوره معتبر محسوب است اگرچه تاریخ و امضاء نداشته و یا بوسیله خط کشیدن و یا نحو دیگر باطل شده باشد .
سؤال
احتراماً همانطور که مستحضرید در مواد ١٢ و ١١ قانون حمایت از کودکان و
١٣٩٢ طول دوره سرپرستی آزمایشی را /٦/ نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست مصوب ٣١
٦ ماه اعلام نموده و در تبصره یک ماده ٢٣ همان قانون خروج کودک از کشور در دوران
آزمایشی با رعایت مقررات همان قانون پیشبینی شده حال نظر به اینکه برابر مقررات
حاکم صدور گذرنامه علاوه بر رعایت مقررات مذکور نیازمند داشتن شناسنامه و کدملی
میباشد و اداره ثبت احوال نیز صدور شناسنامه برای طفل که در زمان والدین اصلی موفق
به اخذ شناسنامه نشده را منوط به صدور حکم سرپرستی دائمی از جانب دادگاه می داند،
لطفاً در صورت امکان اعلام بفرمایید:
آیا اگرسرپرستان موقت چنین طفلی قصد خروج طفل از کشور را جهت سفر
(زیارتی تفریحی) داشته باشند و هنوز مدت آزمایشی ٦ ماهه سپری نشده باشد، در صورت
موافقت بهزیستی آیا دادگاه مجاز به صدور حکم دائم سرپرستی طفل میباشد یا خیر؟
1392/12/3
7/92/2295
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه
باتوجه به مواد ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان
۱۳۹۲ تعیین دوره شش ماهه و /۶/ بی سرپرست یا بدسرپرست مصوب ۳۱
لزوم انقضای آن موضوعیت داشته و لذا دادگاه نمی تواند پیش از
مهلت ۶ ماهه مزبور حکم سرپرستی صادرنماید و موافقت بهزیستی
نیز پیش ازموعد یادشده مؤثر در مقام نیست. اما درخصوص خروج
کودک یا نوجوان تحت سرپرستی از کشور، تبصره ۱ ماده ۲۳ قانون
یادشده نافی مقررات مربوط به گذرنامه نمی باشد.
٭٭٭٭٭
سؤال
احتراماً زن ومردی با هم ازدواج نموده و دارای دو فرزند شده اند. متعاقباً از هم طلاق
گرفته و مرد تغییر جنسیت داده و به عنوان زوجه با مرد دیگری عقد ازدواج منعقد
نمودهاند. حال، ازحیث ولایت قهری و عوارض مترتب بر آن، از جمله معاملات و احوال
شخصیه اولاد سابق، سؤال این است که ولایت قهری وی باقی است یا ساقط شده است؟
14/2/93- نظریه شماره 7/93/297
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه
موضوع سؤال از موارد سکوت قانون است و با توجه به اصل ۱۶۷
قانون اساسی باید به منابع اسلامی یا فتاوی معتبر مراجعه نمود.
شایان ذکر است که بنابر فتوای امام خمینی (ره) در جلد چهارم
اگر جنس پدر به مخالف ،« چند فرع » تحریرالوسیله، مسئله ۶ از باب
تغییر کند، ولایت او بر صغیرهایش ساقط می شود.
منبع اطلاعات فوق الذکر : http://vekalat.org/public.php?cat=2&newsnum=2567775
سؤال
باتوجه به اصل محرمانه بودن تحقیقات مقدماتی آیا مطالبه پرونده توسط شاکی یا
وکیل وی در مرحله دادسرا جایز است؟
١٣٩٣/٢/ ٧ ١٥ /٩٣/ نظریه شماره ٣٠٤
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه
بر اساس ماده ۷۳ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در
امور کیفری، شاکی می تواند از صورت جلسه تحقیقات مقدماتی که
منافی با محرمانه بودن تحقیقات نباشد پس از پرداخت هزینه رونوشت
بگیرد؛ پس به طریق اولی شاکی و وکیل وی در محدوده مذکور می توانند
پرونده را مطالعه نمایند و انجام این عمل فاقد اشکال قانونی است.
ضمناً قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ در تبصره ۱ ماده ۱۰۰
راجع به فرض سؤال تعیین تکلیف نموده است که پس از لازم الاجراءشدن
آن قانون قابل اعمال است.
٭٭٭٭٭
باب سوم - درمعادن
ماده 161 - معدنی که درزمین کسی واقع شده باشدملک صاحب زمین است و استخراج آن تابع قوانین مخصوصه خواهدبود
شکواییه زوجه (زن ) مبنی بر ترک انفاق توسط شوهر |
بسمه تعالی
ریاست محترم دادگستری..............(مجتمع قضایی )
با سلام ،
احتراماً ، به استحضار عالی می رساند :
1- اینجانبه ............ (شاکیه دعوی ) فرزند ........ اهل و ساکن شهرستان ........... در تاریخ ........ مطابق سند نکاحیه شماره ............. تنظیمی در دفتر خانه رسمی ازدواج شماره ......... شهرستان ........ به عقد دایمی ، شرعی و قانونی و رسمی آقای .......... در آمدم .
2- مدت حدود ............ ماه (سال ) است که از طرف همسرم(شوهرم ) مورد بی مهری قرار گرفته و مرا از خانه بیرون نموده است و مخارج زندگی من و فرزند مشترک ....... ساله را نیز نمی دهد .
3- لذا ، نظر به مراتب یاد شده ، و مستنداً به ماده 642 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات ) استدعای رسیدگی ، تعقیب و صدور حکم مجازات برای نامبرده را دارم .
با تشکر و تجدید احترام
نام و نام خانوادگی (شاکیه)
امضاء
ماده 642 هرکس با داشتن استطاعت مالی نفقه زن خود را در صورت تمکین ندهد یا از تادیه نفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع نماید دادگاه او را
از سه ماه و یک روز تا پنج ماه حبس محکوم می نماید.
ماده
141 - مرادازاحیای زمین آن است که اراضی موات ومباحه رابه وسیله عملیاتی
که درعرف آبادکردن محسوب است ازقبیل زراعت ،درخت کاری بناساختن وغیره قابل
استفاده نمایند.
ماده 142 - شروع در احیاء از قبیل سنگ چیدن اطراف زمین یا کندن چاه و
غیره تحجیراست و موجب مالکیت نمی شود ولی برای تحجیرکننده ایجاد حق اولویت
در احیاء می نماید .
ماده 143 - هرکس از اراضی موات و مباحه قسمتی رابه قصدتملک احیاء کندمالک آن قسمت می شود .
ماده 144 - احیاء اطراف زمین موجب تملک وسط آن نیز میباشد .
ماده 145 - احیاءکننده باید قوانین دیگر مربوطه به این موضوع را از هر حیث رعایت نماید .
باب دوم - درحیازت مباحات
ماده 146 - مقصودازحیازت تصرف ووضع یداست یامهیاکردن وسایل تصرف واستیلا.
ماده 147 - هرکس مال مباحی رابارعایت قوانین مربوطه به آن حیازت کندمالک آن می شود.
ماده 148 - هرکس درزمین مباح نهری بکندومتصل کندبه رودخانه آن نهررا
احیاءکرده ومالک آن نهرمی شودولی مادامی که متصل به رودخانه نشده است
تحجیرمحسوب است .
ماده 149 - هرگاه کسی به قصدحیازت میاه مباحه نهریامجری احداث کند آب
مباحی که درنهریامجرای مزبورواردشودملک صاحب مجری است وبدون اذن مالک نمی
توان ازآن نهری جداکردیازمینی مشروب نمود.
ماده 150 - هرگاه چندنفردرکندن مجری یاچاه شریک شوندبه نسبت عمل و
مخارجی که موجب تفاوت عمل باشدمالک آب آن می شوندوبهمان نسبت بین آنها
تقسیم می شود.
ماده 154 - کسی نمی تواندازملک غیرآب به ملک خودببردبدون اذن مالک اگرچه راه دیگری نداشته باشد.
فصل سوم - درحق ارتفاق نسبت به ملک غیرودراحکام وآثار
املاک نسبت به املاک مجاور
مبحث اول - درحق ارتفاق نسبت به ملک غیر
ماده 93 - ارتفاق حقی است برای شخص درملک دیگری .
ماده 94 - صاحبان املاک می تواننددرملک خودهرحقی راکه بخواهند نسبت به
دیگری قراردهنددراین صورت کیفیت استحقاق تابع قراردادوعقدی است که مطابق
آن حق داده شده است .
ماده 95 - هرگاه زمین یاخانه کسی مجرای فاضل آب یاآب باران زمین یا
خانه دیگری بوده است صاحب آن خانه یازمین نمی تواندجلوگیری ازآن کندمگر
درصورتی که عدم استحقاق اومعلوم شود.
ماده 96 - چشمه واقعه درزمین کسی محکوم به ملکیت صاحب زمین است مگر اینکه دیگری نسبت به آن چشمه عینایاانتفاعاحقی داشته باشد.
ماده 97 - هرگاه کسی ازقدیم درخانه یاملک دیگری مجرای آب به ملک خود
یاحق مرورداشته صاحب خانه یاملک نمی تواندمانع آب بردن یاعبوراواز ملک
خودشودوهمچنین است سایرحقوق ازقبیل حق داشتن دروشبکه وناودان وحق شرب وغیره
.
ماده 98 - اگرکسی حق عبوردرملک غیرنداردولی صاحب ملک اذن داده باشدکه
ازملک اوعبورکنندهروقت بخواهدمی تواندازاذن خودرجوع کرده و مانع
عبوراوبشودوهمچنین است سایرارتفاقات .
ماده 102 - هرگاه ملکی کلاءیاجزاءبه کسی منتقل شودوبرای آن ملک حق الارتفاقی درملک دیگریادرجزءدیگرهمان ملک موجودباشدآن حق بحال خود باقی می ماندمگراینکه خلاف آن تصریح شده باشد.
ماده
105 - کسی که حق الارتفاق درملک غیرداردمخارجی که برای تمتع از آن حق لازم
شودبعهده صاحب حق می باشدمگراینکه بین اووصاحب ملک برخلاف آن قراری داده
شده باشد.
ماده 106 - مالک ملکی که موردحق الارتفاق غیراست نمی توانددرملک
خودتصرفاتی نمایدکه باعث تضییع یاتعطیل حق مزبورباشدمگربااجازه صاحب حق
مبحث دوم - دراحکام وآثاراملاک نسبت به املاک مجاور
ماده 109 - دیواری که مابین دوملک واقع است مشترک مابین صاحب آن دوملک محسوب می شودمگراینکه قرینه یادلیلی برخلاف آن موجودباشد.
ماده 113 - مخارج دیوارمشترک برعهده کسانی است که درآن شرکت دارند
ماده 114 - هیچیک ازشرکاءنمی توانددیگری رااجباربربناوتعمیر دیوارمشترک نمایدمگراینکه دفع ضرربنحودیگرممکن نباشد.
ماده 121 - هرگاه کسی به اذن صاحب دیواربرروی دیوارسرتیری گذارده باشدوبعدآن رابرداردنمی تواندمجددابگذاردمگربه اذن جدیدازصاحب دیواروهمچنین است سایرتصرفات .
ماده 131 - اگرشاخه درخت کسی درفضای خانه یازمین همسایه شودبایداز آنجاعطف کندواگرنکردهمسایه می تواندآن راعطف کندواگرنشدازحدخانه خودقطع کندوهمچنین است حکم ریشه های درخت که داخل ملک غیرمی شود.
مبحث دوم - در وقف
ماده 55 - وقف عبارت است از اینکه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود.
ماد56 - وقف واقع می شود به ایجاب از طرف واقف به هر لفظی که صراحتا دلالت
بر معنی آن کند و قبول طبقه اول از موقوف علیهم یا قائم مقام قانونی آنها
در صورتی که محصور باشند مثل وقف بر اولاد و اگر موقوف علیهم غیرمحصور یا
وقف بر مصالح عامه باشد در این صورت قبول حاکم شرط است .
ماده 57 - واقف باید مالک مالی باشدکه وقف می کند و بعلاوه دارای اهلیتی باشدکه در معاملات معتبر است .
- همسر اینجانب به موجب وصیتنامه وصیت میکند که خانه مسکونی خود و عیالم را بعد از فوت وقف مسجد شهدا کردم و پس از تنظیم به من گفت امضاء کن من هم که سواد ندارم و متوجه نشدم که سهم اینجانب را که سند مالکیت دارم نیز وقف میکند لذا ذیل وصیتنامه را انگشت زدم. اکنون بفرمایید آیا وقف محقق شده با اینکه خانه محل سکونت اینجانب است و تصرف مسجد نداده ام ،دوم اینکه آیا شوهرم حق داشته است که وصیت کند: سهم خانه عیالم را نیز وقف کردم، سوم اینکه برادر آن مرحوم میگویند این وصیت است و چون زائد برثلث است من قبول ندارم و سهم خود را میخواهم و در این بین برادر شوهرم نیز فوت میشود که او دارای زن و بچه است و من و شوهرم بچه نداریم.